زبانحال امام رضا علیهالسلام قبل از شهادت
بر آه آهِ من جگـر سخت خاره سوخت بروای وای من دل سنگ ستاره سوخت همچمون کبوتران ز عطش بال می زنم لب تشنه ام دلم، جگر پاره پاره سوخت آتـش گــرفــتــه ام ،نـفــسـم بــنــد آمـده پا می کشم زغم، چه کنم راه چاره سوخت می سوزم و هوای دلم دشت کربلاست آنجا که از غمی دل صدها شراره سوخت ای زهـر داغ حرمله را تازه کـرده ای سوگند بر رباب که با گاهواره سوخت یک تیر آمد و سه هدف را نشانه کرد سربسته گفته ام نفس شیرخواره سوخت |